نيستم لايق كنم مدح و ثنايت يا ابوالفضل

ساخت وبلاگ

در زمان (مرحوم علامه بحرالعلوم رضوان الله تعالي عليه ،) قبر مقدس حضرت ابوالفضل العباس (ع )) خراب شد. به (علامه بحرالعلوم ) خبر دادند كه قبر مقدس (حضرت عباس (ع )) دارد خراب مي شود، (علامه بحرالعلوم ) دستور داد تا قبر شريف ترميم و تعمير شود.
بنا بر اين شد كه روز معين به اتفاق استاد بناء به سرداب مقدس بروند و قبر را تجديد عمارت كنند.
در روز مقرر علامه همراه استاد بنا وارد سرداب و زير زمين شدند.
معمار نگاهي بقبر و نگاهي به علامه كرد و گفت : آقا اجازه مي فرماييد سو الي بكنم ؟
فرمود: بپرس ؟
استاد بناء گفت : (ما تا حالا خوانده و شنيده بوديم (مولاناالعباس (ع )) اندامي موزون و رشيد و قد بلند و چهارشانه داشته ، بطوري كه وقتي سوار بر اسب مي شده زانوهايش برابر گوشهاي اسب قرار مي گرفته .
پس بنابر اين بايد قبر مقدس هم بزرگ و طولاني باشد، ولي من مي بينم صورت قبر كوچك است ؟!)
آيا شنيده هاي من دروغ است ، يا كوچكي قبر علت خاصي دارد؟!
(علامه بحرالعلوم ) بجاي جواب سر بديوار گذاشت و سخت گريه كرد.
گريه طولاني علامه ، معمار را نگران و ناراحت و مضطرب نمود و عرضه داشت : آقاي من چرا گريان و اندوهناك شديد و سرشك غم از ديدگان فرو ميريزيد؟!
مگر من چه گفتم ، آيا از سو الي كه من كردم تاثري بر شما روي آورده ؟
علامه فرمود: استاد بناء پرسش تو دل مرا بدرد آورد. چون شنيده هاي تو درست و صحيح است ،اما من بياد مصايب و دردهاي وارده بر عمويم عباس (ع ) افتادم .
(آري عباس بن علي (ع ) اندامي رشيد و قد و قامتي بلند داشت ، و ليكن بقدري ضربت شمشير و تبرهاي دلسوز و گرزها و نيزه ها بر بدن ، نازنين او وارد كردند كه بدنش را قطعه قطعه نمودند و آن اندام رشيد بقطعات خونين تبديل شد.
آيا انتظار داري بدن پاره پاره (حضرت عباس (ع )) كه بوسيله (حضرت امام سجاد (ع )) جمع آوري و دفن شد قبري بزرگتر از اين قبر داشته باشد؟!(50)
نيستم لايق كنم مدح و ثنايت يا ابوالفضل
از ازل مدح تو را گفته خدايت يا ابوالفضل
اي كه خورشيد لقايت كرده عالم را منور
ذره كي بتوان كند وصف ثنايت يا ابوالفضل
مصطفي را جان نثاري مرتضي را يادگاري
جان من جان جهان بادا فدايت يا ابوالفضل (51)

يكي از آقايان كربلايي روزي دو يا سه مرتبه به زيارت (حضرت سيدالشهدا (ع ) مي رفت ، و روزي يك مرتبه بزيارت (حضرت قمربني هاشم (ع )) مي آمد.
يك شب در عالم رو يا (حضرت بي بي عالم فاطمه زهرا سلام الله عليها) را زيارت مي كند و محضر مقدس آن حضرت شرفياب مي شود و سلام مي كند.
حضرت به او اعتنايي نمي كند.
عرض مي كند: اي سيده من ، تقصير من چيست ؟ از من چه قصوري سر زده كه مورد بي اعتنايي شما قرار گرفتم ؟!
حضرت فرمود: بخاطر اينكه تو به زيارت فرزندم بي اعتنايي كردي .
مي گويد: اتفاقا من روزي دو سه مرتبه بزيارت فرزند گرامي شما مي روم .
حضرت فرموده بودند: بله ، (فرزندم حسين را زيارت مي كني ، ولي فرزندم ابوالفضل العباس را يك مرتبه به زيارتش مي روي ، من مايلم اين فرزندم را مانند فرزندم حسين زيارت كني .(52)
در كف زهرا (ع ) بس اين براي شفاعت
روز مكافات دست هاي اباالفضل
نيست دو عالم بهاي يكسر مويش
گر كه بسنجند خون بهاي اباالفضل
جمله شهيدان خورند غبطه چو بينند
روز جزا حشمت وعلاي اباالفضل
با لب خندان بباغ خلد خرامد
هر كه كند گريه در عزاي اباالفضل (53)
 

موکب امام حسین ...
ما را در سایت موکب امام حسین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : astahoseina بازدید : 181 تاريخ : دوشنبه 2 خرداد 1401 ساعت: 17:04